برگه ای که نمره هایش بیست بود اصلاح شد  / سه و نیمی در نهایت تحفه ی استاد شد

حال بایـد جـای تاسیسات ، بــاغ گوجــه زد / بــا همـین ترفـنـد دیـدی کشــوری آبــاد شـد

بیست سالی سانتریفوژهای سرد و بسته را / با جهانگردان تمـاشا کرد و قلبـاً شاد شـد

روی هر سطـری که با خط لاتین انشــا شده / تــرجـمـان دیگـری  داد و  عمـو قـنـاد شد

جـای تیشه می توان با یک کلیدی کوه کند / شهـرتی در حـد لالیـگا زد و فـرهـاد شـد

طنز بود آنچه نوشتم ، فکر کن در پیش خود / بی سوادی بی اجـازه آمـد و  نقّـاد شد

***

حق ملت «صدقه» نیست که کدخدا بدهد! [دکتر سعید جلیلی]

شگرد دولت در حرکات رونالدینیویی است جای دیگر را نگاه می کند و پاس را طرف دیگر می اندازد غوغای تغییر وزیر را راه می اندازد تا حواس ها پرت شود در مورد بهشت و جهنم مردم حرف می زند بنزین وگاز را همزمان گران می کند این کنایه ها را به جان می خرد تا کار اصلی خودش که همان مذاکرات است به نحوی که دوست دارد پیش ببرد

***

روز سه خرداد گرانی -دهه فجر سبد کالا و افتضاح توزیع آن دولت چه چیز را می خواهد به مردم بفهماند