اگر تمام جبههها را میگشتیم به گفته امام، یک بچه سرمایهدار هم پیدا نمیکردیم. بسیجیها از خانه سرمایهدارها بیرون نیامدند. هشت سال در این کشور سیل خون و آتش جاری بود و این فقرای نماز شب خوانِ این جامعه بودند که تن به هزار مصیبت دادند. امام از جنگ فقر و غنی - که یقیناً یک جنگ حقیقی است و یقیناً یک جنگ طبقاتی نیست - بهصراحت نام برد ولی برخی همچنان اصرار دارند که از چنین جنگی در اسلام ، اصلاً و بههیچعنوان خبری نیست. ولی خبری هست. رهبر پابرهنهها از اسلام پابرهنه گفت. نه یکبار بلکه بارها. هیچکس، هیچوقت و به هیچ عنوانی نمیتواند حافظه این مردم را دستکاری کند، نمیتواند این موضع الهی مرجع تقلید بسیجیها را از یاد ببرد. وفاداری به جنگ فقر و غنی بهعنوان جبههای حساس از جنگ حق و باطل و خدا و طاغوت، از ارکان تفکر انقلابی و بسیجی است و این جنگ، آتشبس ندارد؛ زیرا نبرد عدالت و ظلم، پایانی ندارد و بهتصریح امام از آدم تا ختم زندگی ادامه دارد. حق فقرا نزد اغنیاء جامعه است. فقرای جامعه در اموال اغنیای همان جامعه شریکاند و اغنیای جامعه در گناهان فقرای همان جامعه شریکاند. در تفکر بسیجی، فقیر و غنی را به همزیستی غیرعادلانه توصیه نمیکنند بلکه حق فقیر را از غنی میگیرد و سپس بین آنان عقد اخوت میبندند. در این تفکر، در اعدام یک مفسد اقتصادی، آنقدر احتیاط نمیکنند که دو بار در حکم اعدام او از سوی قاضی شرع، تجدیدنظر کنند و سپس او از درون زندان، به مزاح، لطیفه بگوید و دست بیندازد و روزنامهنگاران را تهدید به انتقام کند. در تفکر ما ، نخست عدالت، سپس رشد اقتصادی، نخست تعدیل ثروت سپس پیشرفت بینالمللی. نخست فشردن حلقوم غارتگران سپس ارتقا سطح رفاه، نخست عدالت و سپس هر چیز دیگری. در تفکر بسیجی، سرمایهداری اسلامی نداریم. سرمایهداری توجیه نمیشود، سرمایهداری (با تعریف خاصی که دارد و همه میدانند به معنی مطلق پولداری نیست) جز از مجرای ظلم و غصب و خیانت، سر برنیاورده و جز در چنین زمینههایی تغذیه نمیشود، پس مبارزه با سرمایهداران ، مبارزه با ظلم، غصب و خیانت است و ما بدون مبارزه مردانه با اتراف، اسراف و تکاثر تمرکزهای مکنده پول در اجتماع، به هیچ پیشرفت انسانی نمیرسیم. "بخشی از سلسله مقالات استاد در باره بسیجی"سال۱۳۷۱ *به نقل از صفحه اینستائی دکتر حسن رحیم پور ازغدی